نویسندگان:
رضانیا حمید , اعتمادی نیا مجتبی
چکیده:
این نوشتار میکوشد ضمن پرسش از چیستی تجربههای نزدیک به مرگ و اطلاع از جزئیات و ابعاد متنوع آن، نحوه دلالت آن را در اثبات آگاهی مستقل از کالبد فیزیکی و تداوم حیات انسان پس از مرگ، محل بحث و بررسی نقادانه قرار دهد. بررسیهای به عملآمده در نهایت نشان میدهد که اگرچه هیچ ویژگی یا نوع خاصی از تجربههای نزدیک به مرگ به تنهایی نمیتواند نظریه بقا را به انتخابی موجه بدل کند، اما هنگامی که مجموعهای از ویژگیها یا انواعی از تجربههای نزدیک به مرگ با این هدف مطمح نظر قرار میگیرد، انتخاب فرضیه بقا صورت معقولتری مییابد. اما از آنجا که وقوع مرگ زیستشناختی درباره هیچ یک از تجربهگران قابل اثبات نیست، نمیتوان صرفاً با استناد به این پدیده، درباره سرانجام آگاهی انسان پس از توقف کامل و برگشتناپذیر فعالیتهای مغزی نظریهای بنا نهاد. به این ترتیب، صرفاً میتوان روایتی حداقلی از فرضیه بقا را در باب تجربههای نزدیک به مرگ محتمل دانست. بر این اساس، فرضیه بقا به امکان وجود آگاهی فارغ از کالبد فیزیکی در انسان فرو کاسته خواهد شد. به نظر میرسد مجموعهای از شواهد و قراین ناظر به تجربه نزدیک به مرگ میتواند ما را در انتخاب این روایت محدود از فرضیه بقا موجه جلوه دهد.
نمایه نشر:
رضانیا حمید , اعتمادی نیا مجتبی . (2014). تجربههای نزدیـک به مرگ؛ بررسی چیستی و نحوه دلالت آن در اثبات حیـات پس از مـرگ. پژوهش های ادیانی, 3(2), 89-108