چکیده:
در تاریخ مسیحیت، اندیشه غالب، انحصارگرایی دینی بوده و نجات و رستگاری مخصوص مسیحیان شمرده میشده است. شورای دوم واتیکان، که در سال 1962 تشکیل شد، کوشید از این موضع انحصارگرایانه سخت، فاصله بگیرد و موضعی شمولگرایانه، که نجات غیرمسیحیان را ممکن میدانست، اتخاذ کند. دو تن از عالمان الاهیات مسیحی معاصر، یعنی کارل رانر و هانس کونگ، کوشیدهاند موضع اعلامیه این شورا را به صورت نظری مدون کنند. رانر نظریه «مسیحیان بینام و نشان» و کونگ نظریه «حرکت از کلیسامداری به سوی خدامداری» را مطرح میکند. این نوشتار به بیان موضع شورای دوم واتیکان و نظریه رانر و کونگ در این باره و بررسی این دو نظریه میپردازد. به نظر میرسد این دو نظریهپرداز در تطبیق این نظریه بر متون مقدس و آموزههای اساسی پذیرفتهشده در تاریخ الاهیات مسیحی موفقیت چندانی نداشتهاند. با این حال، باید اصل نظریه این دو عالم را در مقایسه با نظریه انحصارگرایانه عالمانی چون کارل بارت، مترقی به شمار آورد.
نمایه نشر:
سلیمانی عبدالرحیم . (2015). نگاهی به نظریهپردازیهای شمولگرایانه ناظر به شورای دوم واتیکانی. پژوهش های ادیانی, 4(2), 9-26