چکیده:
شناخت وجود و موجود، دلمشغولیِ دیرپای و اصلی انسان است. هستیشناسی اسطورهای، گونهای از تلاش آدمی در این زمینه است که تأثیر ماندگاری بر پیدایی و پرورش افکار و کنشهای بشر داشته است. در اسطوره، بر حَسَب برخی اصول مسلّم، از رهگذر «مینوی ساختن گیتی» یا «گیتیانه کردن مینو» به صورتبندی نظام هستیشناختی اقدام میشود. مطابقت و عینیّت گیتی با مینو، حضور و تجلی خدایان به مثابة عوامل تقدس و در نتیجه، واقعیّت جهان، جانمندانگاری گیتی و امکان ارتباط انسان با آحاد موجودات، فقدان تمایزی روشن میان «عالم ثبوت» (عین یا گیتی) و «عالم اثبات» (ذهن)، وجود پیوند ذاتی میان انسان و گیتی از طریق انبازی آن دو در امر مینوی، زیستن بر مبنای الگوهای مثالی سلوک خدایان و بازآفرینی افعال ایزدان از طریق تکرار آنها در شعائر، از ارکان هستیشناسی اسطورهای و از عملکردهای مبتنی بر آن به شمار میآیند. در این منظر، انسان و جهان برخوردار از سرمنشأ الاهی و محضر و مجلای امر قدسیاند و به میزان انکشاف امر مینوی در آنها، از تقدس و واقعیّت برخوردارند. در اسطوره، واقعیّت، امر قدسی است و نامقدس، عدم.
نمایه نشر:
دهقانزاده سجاد . (2015). هستیشناسی قدسی در اساطیر. پژوهش های ادیانی, 5(3), 99-114