نویسندگان:
طالب حمید , پورمحمدی نعیمه
چکیده:
در دورة مدرن با مطرح شدن علم به عنوان چارچوب فکری مسلط، الاهیات مسیحی شیوههای مختلفی را برای حفظ جایگاه خود به کار برده است. امروزه برای بررسی تعامل علم و الاهیات مسیحی، به جای بحثهای روششناختی به چارچوب معرفتشناختی توجه میشود. در تأملات و نظریهپردازیهای علمی و الاهیات مسیحی، به طور کلی دو چارچوب عمدة معرفتشناختی وجود داشته است: مبناگرایی و نامبناگرایی. در مبناگرایی، امکان به دست آوردن صدقی جهانشمول و رها از بافت فرض میشود. از سوی دیگر، نامبناگرایان، دانش انسان را پدیدة اجتماعی در حال تکاملی به تصویر میکشند که از طریق معانی در شبکهای از باورها شکل میگیرد. در این مقاله استدلال میشود که الاهیات در چارچوب مبناگرا در خصوص نقد میانرشتهای علم پاسخگو نیست و طبق نامبناگرایی، وفاداری به آموزههای سنتی را از دست میدهد. سپس پسامبناگرایی یکی از مهمترین راهحلها برای این مسئله معرفی میشود که از جمله فان هیوستین، الاهیدان مسیحی، در آثار خود به آن میپردازد. دلمشغولی این مقاله بررسی این مسئله است که رویکرد پسامبناگرا چه خصوصیاتی دارد و چگونه/آیا با انتخاب راهی میان دو دیدگاه پیشین، از مشکلات آنها اجتناب میکند.
نمایه نشر:
طالب حمید , پورمحمدی نعیمه . (2015). ارتباط میانرشتهای علم و الاهیات: مشکل معرفتشناختی و راهحل پسامبناگرایی. پژوهش های ادیانی, 5(3), 115-135